معنای مطلوب گفتمان جمهوری اسلامی برای زنان مادری و همسری است
استادیار جامعهشناسی دانشگاه علامه طباطبائی، معنای مطلوب گفتمان جمهوری اسلامی در قبال دال زن را همسری و مادری دانست و گفت: زنی برای این گفتمان مطلوبتر و بهتر است که به وظایف مادری و همسری خویش بپردازد.
به گزارش عطنا، «اولین همایش ملی مسائل اجتماعی زنان» به همت دانشگاه علامه طباطبائی با همکاری دیگر دانشگاههای علوم انسانی کشور و مراکز تخصصی مطالعات زنان با حضور جمعی از استادان و دانشجویان متخصص حوزه مطالعات زنان دوشنبه، ۱۰ اردیبهشتماه و سهشنبه، ۱۱ اردیبهشتماه در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبائی برگزار شد.
سیدمحمدمهدی خوئی، استادیار جامعه شناسی دانشگاه علامه طباطبائی در پنل دوم این همایش که موضوع آن «زنان و هویت» بود مقاله خود را با عنوان «بررسی معنای مرجح دال زن در مفصل بندی کنونی گفتمان جمهوری اسلامی ایران» ارائه داد.
گفتمان جمهوری اسلامی دارای معانی مطلوب خودش است
وی در ابتدای سخنانش گفتمان جمهوری اسلامی ایران را دارای معانی مطلوب خودش دانست که در حقیقت بر طبق قاعده زبان شناسی سوسوری ما را به این نتیجه میرساند که رابطه بین دال و مدلول در هر کانتکست(context) و در هر شرایط تاریخی یک رابطه قراردادی، زمان مند و در حقیقت قابل تغییر است، سوال اصلی مقالهاش را در مرحله اول این مسئله عنوان کرد که معانی مطلوب گفتمان جمهوری اسلامی در قبال دال زن در شرایط کنونی یعنی در مفصلبندی فعلی گفتمان جمهوری اسلامی که بر طبق قاعده تحلیل گفتمان و تغییر مفصلبندیهای گفتمانها این مفصلبندی شدیدا کانتکستچوال(contextual) و منطبق با زمان فعلی است و با مفصلبندی همین گفتمان در گذشته و آینده ممکن است متفاوت باشد.
استادیار جامعهشناسی دانشگاه علامه طباطبائی به رغم اینکه دالها را ثابت بیان کرد مدلولها یا معانی که رابطه بین دال و مدلول بیان میکند را ممکن دانست که در زمانها و تاریخهای مختلف بنابر کانتکستهای مختلف و متفاوتی که به صورت عینی گفتمان جمهوری اسلامی تجربه میکند، متفاوت باشد و این مسئله را سوال اول دانست.
خوئی سوال دوم را نیز این مسئله دانست که ما زمانی که این معانی مرجح را از دل گفتمان جمهوری اسلامی فهم کردیم و بیرون کشیدیم باید به سراغ زنان طبقه متوسط برویم و ببینیم که این معانی چقدر در منظومه هویتی آنها هژمونیک است و در حقیقت جا افتاده است.
صداوسیما بازنمایاننده معانی مطلوب گفتمان کانتکستچوال جمهوری اسلامی است
وی برای فهم و کشف معانی مرجح گفتمان جمهوری اسلامی در قبال دال زن استدلالی را از مقالهاش برشمرد که بر طبق آن همیشه و بنابر شرایط مختلف تلویزیون رسمی جمهوری اسلامی و صداوسیما همیشه بازنمایاننده معانی مطلوب گفتمان کانتکسچوال جمهوری اسلامی بوده و به همین خاطر برای فهم این معانی مطلوب به سراغ سریالهای پربیننده رفته و از آنجایی که کاملا اختیار معنای مرجح وابسته به شرایط تاریخی است، دوره تاریخی بین سالهای ۱۳۹۲ تا ۱۳۹۵ را انتخاب کرده است.
استادیار جامعهشناسی دانشگاه علامه طباطبائی با بیان این مسئله که نتایج بدست آمده شگفتانگیز نیست زیرا قابل حدس بوده است، معنای مطلوب گفتمان جمهوری اسلامی در قبال دال زن را معنای همسری و مادری بیان کرد که زنی برای این گفتمان مطلوبتر و بهتر است که به وظایف مادری و همسری خودش بپردازد.
خوئی با بیان این مسئله که با اختیار این معانی به سراغ طبقه متوسط رفته است و از زنان این طبقه در ۱۲ منطقه مختلف شهر تهران و در مناطق مختلف بر طبق اِلمانها و سوالهای اولیهای از زنان سوالهایی کرده است، آنها را جز طبقه متوسط identify کرده است.
وی ضمن توضیح این مسئله که به زنانی که مورد پرسش قرار داده این مسئله را که این معانی مرجح را از دل گفتمان جمهوری اسلامی درآورده، نگفته است هدف خود را از این کار جلوگیری از مقاومت ایجاد کردن برای آنها و منویات درونی شان عنوان کرد و همچنین از زنانی که مورد پرسش قرار داده است نیز بر طبق روشهای مصاحبهای موجود نظرشان را نپرسیده ، بلکه در یک مصاحبه شبه ساختاری موفق به بیرون کشیدن معنای مرجح در منظومه هویتی آنها شده است.
استادیار جامعهشناسی دانشگاه علامه طباطبائی نتایج مقاله را به این صورت بیان کرد که ۶۸ درصد این زنان با معنای همسری و مادری همدل هستند یعنی در حقیقت معنای مرجح در منظومه هویتی آنها این است، ۲۴ درصد هنوز تصمیم نگرفتهاند و تنها ۸ درصد زنان مخالف این معنا بودند و برای زنان نقشهای دیگری قائل بودندهاند.
آمارها به معنی علاقه زنان طبقه متوسط به نقشهای سنتی خودشان نیست
خوئی این آمارها را به این معنی ندانست که افراد یا زنان در هویت طبقه متوسط علاقه دارند که به نقشهای سنتی خودشان برگردند و آن نقشها را ایفا کنند بلکه این منطق اگر به صورت زمینهای و کانتکستچوال بررسی شود با مفهوم سبک زندگی امتزاج پیدا میکند که اختیار نقش همسری و مادری نه در بازگشت به نقوش سنتی و زن بودن بهصورت سنتی بلکه در سبک زندگی است که معنادار میشود.
وی اتفاقی که در سبک زندگی اتفاق میافتد را به گونهای امتزاج یک اقتصاد سیاسی نئولیبرال دانست که زنان طبقه متوسط را اصلی ترین هدف برای بازار خودش و برای مصرف درنظر میگیرد و زنان طبقه متوسط اصلیترین و عمدهترین هدف اقتصاد سیاسی نئولیبرال برای مصرف و خرید هستند یعنی بازار خرید، مراکز خرید کالا و تمام چیزهایی که ما درون شهر در حال اتفاق افتادن میبینیم احتیاج به یک هویتی دارد که رضایت داشته باشد که به مراکز خرید برود و چرخه اقتصادی منطق اقتصاد سیاسی نئولیبرال را بازتولید کند.
زنان اصلیترین هدف منطق اقتصاد سیاسی نئولیبرال هستند
استادیار جامعهشناسی دانشگاه علامه طباطبائی زنان را اصلی ترین هدف این منطق دانست که به عنوان کسانی که در منظومه هویتی شان به صورت ایدهآل کارکردن، نقش اجتماعی بازی کردن و نقش سیاسی بازی کردن و مطالبه سیاسی داشتن و تاثیرگذاری در شرایط ساختاری جامعه را ندارند بلکه بهصورت ساختاری نقشی که در هویتشان و برای خودشان متصورند همسری و مادری است اما در شرایط کانتکستچوال وظایف سنتی را میپذیرند اما انتظارات مدرن دارند که منطبق با منطق اقتصاد سیاسی است که مصرف، چرخه اقتصادی و خرید کالا و مصرف کالا را در اولویت قرار میدهد.
خوئی سبک زندگی را که در این شرایط کانتکستچوال برای زنان طبقه متوسط بازنمایی میشود را به گونهای امتزاج امور ایدئولوژیک با خواست بازار دانست که به لحاظ ایدئولوژیک این زنان در هویت خودشان نقشهای همسری و مادری را پذیرفتهاند اما این دال، مدلولی را که به آن اشاره میکند و معنایی که برمیسازد را کاملا منطبق با خواست بازار و چرخهای که در آن خرید، مصرف و برسازی یک سبک زندگی که به بازتولید این منطق اقتصاد سیاسی کمک میکند و اولویت دارد، دانست.
کسانی که در صداوسیما کار میکنند با نیت قبلی معانی مرجح را بازنمایی نمیکنند
وی در بخش پرسش و پاسخ در پاسخ به سوالی مبنی بر این که ۸ درصد زنانی که با نقش مادری و همسری برای زنان مخالف بودند چه نقشهای دیگری را مد نظر داشتند، بهطور کلی کسب سرمایه اقتصادی و ایفای نقش در چرخه بازار و در چرخه اقتصادی و در اولویت قرار گرفتن بهجای مردان در این امور، نقش رهایی بخش در نسبت با ایدههای فمینیستی که به رهایی تن و بدن اهمیت میدهند و یا در نظرگرفتن آمالها و آرزوهای سیاسی و تعریف نقش اصلی زنان در نسبت با تغییر و تحول سیاسی و بهبود شرایط زیست زنان را به عنوان مواردی که در ذهن دارد، برشمرد.
استادیار جامعهشناسی دانشگاه علامه طباطبائی در پاسخ به سوال دیگری مبنی بر اینکه در مواقعی حتی از طرف بالاترین مدیران نظام به عملکرد و نوع نگاه به زنان انتقاد وجود دارد و با توجه به اینکه در مواقعی تلویزیون گفتمان جمهوری اسلامی را منتقل نکرده و در مواقعی با آن منافات هم داشته بهتر نبود که بهجای تلویزیون مرجع دیگری مورد استناد قرار بگیرد، با بیان این مسئله که لزومی ندارد کسانی که در صدا و سیما کار میکنند با نیت قبلی بخواهند معانی مرجحی را بازنمایی کنند، استدلال اصلی خود را مبنی بر این مسئله که تلویزیون محلی است که معانی مطلوب گفتمان جمهوری اسلامی در آن بازنمایی میشود را این مسئله که سیاستگذاران و مدیران نظام با نیت قبلی این کار را میکنند ندانست بلکه در خیلی از مواقع مناقشاتی را که اتفاق میافتد و اعتراضاتی که به نقش زنان میشود را به این خاطر که مفصلبندی گفتمان فعلی جمهوری اسلامی در حال فاصله گرفتن از ایدهآلهای آنها است، دانست.
خوئی چیزی که بهصورت عینی در جریان است را این مفصل بندی دانست و بیان کرد که مدیران نیستند که مفصلبندی را تعیین میکنند و برایش سیاستگذاری میکنند بلکه این مفصل بندی از شرایط کانتکستچوال ملهم میشود و منطبق با شرایط اقتصاد سیاسی که حاکم است چیزهایی را بازنمایی و اعمالی را انجام میدهد که ممکن است کاملا مغایر با خواست روسا، مدیران است و بین خواست آنها و شرایط عینی شکاف وجود داشته باشد و در حقیقت چهار گفتمان یا مفصل بندی اصلی برای گفتمان جمهوری اسلامی از ابتدای انقلاب برشمرد که درون آن همیشه تلویزیون همیشه منطبق با این چهار مفصلبندی اصلی بوده است.
سوال کننده دیگری نیز با اشاره به تحلیل گفتمان صورت گرفته در مقاله با استفاده از نظریات استوارت هال، نظریهپرداز فرهنگی انگلیسی سوال خود را اینگونه مطرح کرد که آیا در مقاله از مصاحبهها هم تحلیل گفتمان گرفته شده یا از استوارت هال در موضع سهگانه مخاطب وام گرفته شده است که خوئی نیز موضع تحلیل مصاحبهها و تقسیمبندی که از مصاحبهها درآورده است را بر مبنای نظریه(discource theory) ارنستو لاکلاو و شانتال موفه بیان کرد که در این نظریه هر کسی نسبت به معانی مرجح امکان دارد چهار حالت «کاملا پذیرفتن (moments)»، «رد(alternative)» و «floating signifier(دال شناور)» و «پذیرفتن در ایدهها ولی در شرایط عینی (elements)» به خود میگیرد و موضوعبندی مقاله نیز بر مبنای دیسکورس تئوری لاکلاو و موفه بوده و از مصاحبههای شبه ساختاری درآمده است.